چه چیزهایی یک کارآفرین موفق را میسازد؟
کتاب تد گیرفین به نام 12 درس برای کارآفرینانان، گنجینهای از دوازده مشاوره از مکالمه های مختلف با کارآفرینان مانند مارک آندریسن، سام آلتمن، وینود خوسلا و مری مککر را عنوان میکند.
این کتاب عناصر مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق از زبان برترین افراد در این مسیر را با ما به اشتراک میگذارد.
کارآفرینان دست دست نمیکنند؛ انجام می دهند
سخت ترین قسمت هر سرمایه گذاری شروع آن است. همانطور که گریفین می نویسد:
«بسیاری از افراد راجع تمایل خود برای ترک یک شرکت بزرگ به منظور راه اندازی استارتاپ صحبت می کنند، اما زمانی که وقتش میرشد، بیشترشان این کار را انجام نمی دهند.»
فقط شروع کنید. هنگامی که چیزها را در حال حرکت می گذارید شروع کردهاید و دیگر جایی برای رفتن به جز جلو ندارید.
مارک ساستر، کارآفرین و سرمایه گذار، میگوید:
«شما می توانید تعداد زیادی کتاب یا وبلاگ در مورد کارآفرینی بخوانید، اما حقیقت این است که واقعا فقط زمانی یاد می گیرید که آن کار را انجام دهید… کارآفرینان دست دست نمیکنند؛ انجام میدهند.»
گریفین می افزاید:
«به انجام رساندن کارها مهارتی است که دست کم گرفته میشود.»
اجرای کار بسیار سخت تر از آنچه مردم فکر میکنند است.
مهم نیست چقدر در مورد یک ایده فکر میکنید.
در عمل، اجرای یک ایده هرگز شبیه آنچه که در سرتان تصور کردهاید نیست و هرگز نمی فهمید که چگونه تکامل مییابد مگر این که بیرون بروید و آن را انجام دهید.
کتاب گریفین برای شروع یک قدم خوب است.
اما خواندن جایگزین انجام حقیقی کار نمیشود.
هر چیزی که لازم است برای دستیابی به محصول مناسب بازار انجام دهید
هر آنچه که ایجاد می کنید – محصول، خدمات، کتاب – بی فایده خواهد بود مگر آنکه مخاطبی داشته باشد.
پشت هر ایده یک فرضیه وجود دارد
این عقیده که یک ایده برای بازار خاصی ارزشمند خواهد بود. اما تا زمانی که فرضیه خود را تست نکنید، هرگز متوجه نخواهید شد که درست است یا خیر. بیل کمپبل، یک تاجر محترم در سیلیکون ولی، می گوید:
“در قلب هر کسب و کار بزرگ، کارآفرینی وجود دارد که در وهله اول یک فرضیه ایجاد می کند تا ارزش اصلی محصول (یک راه حل واقعی و قابل توجه برای مشکل مشتری) آزمایش و کشف شود.
مهم نیست چقدر سریع پدال بزنید، مهم این است که چقدر تمرکز میکنید
اگر از بنیانگذاران موفق بپرسید که کلید موفقیتشان چیست، پاسخی که اغلب میشنوید تمرکز است. سام آلتمن می گوید:
«متمرکز بمانید. حواس پرتیها را از بین ببرید.بخش سخت کسب و کار این است که صدها چیز وجود دارد که می توانید انجام دهید و فقط پنج مورد از آنها مهم هستند و فقط یکی از آنها مهم تر از همه موارد روی هم است. بنابراین فهمیدن اینکه یک مسیر مهم برای تمرکز وجود دارد و هر چیز دیگری باید نادیده گرفته شود واقعا مهم است.»
شناسایی و تمرکز پیوسته بر مسیر مهم فرایند کلیدی برای موفقیت است، و یا برعکس، اگر این کار را نکنید، مسیری به سمت شکست است. گریفین می افزاید:
“علت تمام شدن پول کسب و کار اغلب این است که شرکت تمرکز خود را از دست داده و منابع را به فعالیت هایی که در مسیر ضروری برای موفقیت قرار ندارند هدایت کرده است. تمام شدن بودجه اغلب نشانه ای از تصمیمات بد، مانند مقیاس زودرس، تلاش برای انجام چندین کار در یک زمان و یا چرخش بیش از حد است. “
اغلب، کارآفرینان موفقیت را با حرکت سریع و انجام کارهای زیاد اشتباه میگیرند.
وقتی که فرصت های جدید از همه زوایای نمایان میشوند، به سمت آن کشیده شدن آسان است. ان وینبالد، یکی از همکاران شرکای سرمایه گذاری Hummer Winblad، می گوید:
«مهم نیست چقدر سریع پدال بزنید، مهم این است که چقدر تمرکز میکنید.»
اگر سریع حرکت می کنید، اما چشم انداز مقصد را از دست دادهاید، به هیچ جایی نمیرسید.
استراتژی شما داستانتان است
اکثر شرکتها فکر می کنند که استراتژیهای قوی دارند، در صورتیکه حتی یک استراتژی هم ندارند. سام آلتمن می گوید:
«یک استراتژی داشته باشید. اکثر مردم آن را ندارند.»
استراتژی حیاتی است، مانند فانوس دریایی عمل میکند؛ راهنمای شما است و اطمینان حاصل می کند که تمرکز خود را حفظ کنید.
گریفین یک استراتژی را به شیوه زیر تعریف می کند:
«استراتژی کسب و کار، شیوه ای است که یک شرکت تلاش می کند منحصر به فرد باشد.»
همین امر برای همه سرمایه گذاری ها که لزوما استارتاپ نباشد صدق میکند. بن هوروویتز از آندرسن هوروویتز، ویژگی های زیر را برای استراتژی ارائه می دهد:
«هنگامی که یک شرکت شکست میخورد، شما با کارکنان صحبت می کنید و می گویند ما هیچ استراتژی نداریم. ما نمی دانیم که کجا میرویم. «استراتژی داستان است و داستان شما را می گوید. این داستان باید در یک سطح اساسی توضیح دهد که چرا شما وجود دارید. چرا جهان نیاز به شرکت شما دارد؟ چرا باید کاری که انجام میدهید را انجام دهید و چرا مهم است؟»
یک مبلغ باشید
شما سرمایه گذاری خود را آغاز کرده اید. در راهتان به یک مانع میرسید و پس از آن به مانعی دیگر برخورد میکنید و سپس به دهمین مانع خود میرسید.
به فکر فرو میروید: آیا خارج شدن آسان تر نیست؟
اگر فردی پولکی باشید، هر زمان تصمیم به تسلیم شدن میگیرید.
مهمترین ویژگی کارآفرین موفق، این است که مبلغ هستند.
همانطور که سام آلتمن می گوید:
«هر شرکت شروع سختی دارد. شما باید تقریبا دیوانهی تعهد به شرکت خود باشید تا موفق شوید.»
فقط مبلغ بودن مهم نیست، زیرا زمان های سختی را تجربه خواهید کرد.
این امر اجتناب ناپذیر است. یکی از کلید های موفقیت این است که باید ایده خود را به واقعیت تبدیل کنید و شما معمولا تنها کسی هستید که در ابتدا به این ایده اعتقاد دارد. این بخش سخت کار است.
به همین دلیل است که باید چگونگی تنهایی ایستادن را بلد باشید. این نکته بارها در کتاب تکرار میشود:
کریستن گرین:
«راهی که من از این چالش عبور میکنم این است که دیدگاهی داشته باشم و به چیزی اعتقاد داشته باشم.»
بن هوروویتز:
“برای خودتان فکر کنید. این مشخصه متمایز کارآفرینان بزرگ است. “
استیو بلانک، کارآفرین:
«تعریف موسس با تعریفآهنگساز یکسان است: آنها چیزی را می بینند که هیچ کس دیگر نمیبیند.»
یک کارآفرین مبلغی شخصی است که چیزی منحصر به فرد را می بیند و چشم اندازی را دنبال می کند.
هنگامی که به این پنج اصل نگاه می کنید، آسان است که به عقب برگردید و فکر کنید چقدر همهی اینها دشوار هستند.
اما هنگامی که مسیر درست را پیدا می کنید، احساس سختی نخواهید داشت ، بلکه به صورت طبیعی به سمت شما می آید. هنگامی که کار خود را دوست ندارید، به طور ضمنی وقت خود را کم ارزش می کنید.
زمان یک منبع محدود است و شما نمی توانید آن را بخرید. مردم اغلب این را فراموش می کنند و تعداد کمی از آن به خوبی استفاده می کنند.
تنها تجارت با ارزش برای زمان، صرف آن برای چیزی است که ارزشمند میدانید.
شاماس پالیهامیتیا رئیس سابق فیس بوک می گوید:
«چیزی که ارزشمند میدانید چیزی است که به دست می آورید.» آنچه که ارزشمند میدانید را عاقلانه انتخاب کنید.