در میان تصورات اشتباه دربارهی استارتاپها، ایدهی دنبالکردن یک مسیر یا بنچمارکهای پذیرفتهشده برای تأمین مالی، یکی از مخربترین ایدهها است.
اهداف مشخصی وجود دارد که هر استارتاپی باید برای بقاء و رشد بهآن دست یابد، اما راههای بسیاری برای رسیدن به این اهداف پیش پای کارآفرینان قرار دارد. مسیرهای سنتی دیگر برای کارآفرینان جوان امروز کارایی ندارد، زیرا دینامیک کسبوکار و دنیای پیرامون، در طول این قرن بسیار تغییر کرده است.
این ایده که یک استارتاپ باید در برههای از فعالیت خود بهدنبال تأمین سرمایه از سرمایهگذاران ریسکپذیر (VCs) باشد، یکی از همان «روشهای قدیمی» انجامدادن کارها بهشمار میرود. یک استارتاپ برای زندهماندن و درنهایت رشد به پول نیاز دارد و VCها این پول را در اختیار قرار میدهند و داشتن سرمایهی VC در هنگام صحبت با مشتریان بالقوه یا شرکا، تأیید اعتبار و پایایی آن کسبوکار یا تفکراتی از این دست است. درواقع جذب VC بهطور مختصر نشان میدهد که شخص دیگری محصول و شرکت شما را بررسی کرده و آنرا به اندازهی کافی ارزشمند دانسته تا مقدار قابل توجهی پول در این ایده سرمایهگذاری کند.
اما پذیرش سرمایهی VC با چالشها، مصالح و خواستههای خاص خود برای کارآفرینانی همراه است که شاید تمایل نداشته باشند در نقاط مشخصی حرکت یا تغییر کنند. واگذاری سهام در شرکت شما و درواقع همکاری با کسی که در ابتدا هرگز تصور نمیکردید مسیری نیست که بسیاری از کارآفرینان برای شرکت خود پیشبینی کرده یا راضی به انجام آن باشند. برای این دسته از بنیانگذاران، راههای جایگزین رشد کسبوکار، بهترین گزینه برای رسیدن به رویایشان هستند.
چگونه کارآفرینان میتوانند بدون اتکا به سرمایهی ریسکپذیر بهدنبال موفقیت باشند؟ چند راه مختلف وجود دارد:
بوت استرپینگ
بوت استرپینگ کسبوکار، اولین روش تأمین مالی توسط بنیانگذار است که به ذهن میآید و کاملاً رایج است؛ مطمئناً این روش چالشهای خاص خود را دارد: نداشتن جریان زیادی از پول نقد میتواند جاهطلبی و اهداف اولیه شما را به سطحی قابل دستیابیتر در کوتاه مدت تقلیل دهد. در نتیجه، رشد شما ممکن است کندتر از انتظارتان باشد، بهویژه برای بنیانگذارانی با ایدههای بزرگ و احساسات قوی در مورد آنچه میخواهند انجام دهند.
اما درواقع بوت استرپینگ میتواند بهعنوان یک نکتهی مثبت برای کسانی باشد که آنرا محدودیت نمیدانند یا ارزشی که این محدودیتها ارائه میدهد، را درک میکنند. بودجهی محدودتر میتواند شما را مجبور به اولویتبندی و تصمیمگیری براساس موارد ضروری کرده و از عواقب ولخرجی روی کسانی که میخواهند قدمهای زیادی را به یکباره بردارند، جلوگیری کند. سرمایهگذاری بر رشد خود مستلزم تمرکز بر فروش و مشارکت است که بهنوبهی خود نیاز به تلاشهای بسیار برای توسعه بهترین محصول ممکن، بهجای ساختن یک شرکت دارد که روی کاغذ برای سرمایهگذاران بالقوه خوب بهنظر میرسد.
روشهای جایگزین افزایش سرمایه
توسعهی اینترنت در طول ربع قرن گذشته، هر تعداد کارکردی را که زمانی در انحصار تعداد اندکی بود، دموکراتیزه کرده و جذب سرمایه نیز به همینشکل تحت تاثیر قرار گرفته است. بنيانگذاران درحالحاضر میتوانند درخواست تأمين مالی خود را مستقيماً از عموم تقاضا کنند، طرحهای خود را در سايتهایی مانند اينديگوگو بفرستند و به ذينفعان علاقهمند اجازه دهند در ازای پاداش، به مقادیر کوچک در رسیدن به اهداف آنها كمک كنند. این راهی است برای دورزدن واسطههای سنتی و پیدا کردن مخاطب و پایهی مشتری و جذب آنها نهتنها با هدف کسب سرمایهی مورد نیاز، بلکه برای ایجاد طیفی از علاقهمندان محصول و شرکت خود.
عرضههای اولیهی سکه(ICOs) نیز روشی برای جذب سرمایه است که طی سال گذشته رایجتر شده است – ترکیبی از جذب سرمایه ازطریق جمعسپاری با تکنولوژی بلاکچین و ارزهای دیجیتال – اما شرکتهای علاقهمند بهدنبالکردن این مسیر باید مراقب باشند، زیرا متعاقب موج تلاشهای فریبکارانه جذب سرمایه، SEC (کمیسیونهای بورس اوراق بهادار) وارد کارزار شده و بهشدت به تنظیم مقررات ICOها میپردازد.
هر کارآفرینی باید مسیر خودش را برای هدایت کسبوکار تعیین کند، چه این مسیر واگذاری و خروج زودهنگام، سلطه بر جهان، یا یک زندگی راحت به واسطهی رئیس خودبودن باشد. برای بعضیها، بهمعنای پیدا کردن سرمایهی VC برای کمک به رشد شرکت خود بوده که مسیری عالی است؛ آنچه در این مقاله آمد نباید بهعنوان حمله به سرمایهگذاران ریسکپذیر یا افرادی که بهدنبال این نوع سرمایهگذاری هستند، تلقی شود. بااینحال، افرادی که با محدودیتهای نقشهی راه سنتی استارتاپ احساس راحتی نمیکنند، نباید احساس اجبار بهدنبالکردن روشهای تأمین منابع مالی ناخوشایند یا مورد نیاز داشته باشند؛ بهجای آن، آنها آزادند تا راه خودشان را بسازند.