رشد استارتاپ یکی از مراحل حیاتی موفقیت آن محسوب میشود و درمقابل، موانع رشد همیشه بر سر راه شرکتها در هر ابعادی قرار دارند.
آدیداس را میتوان یکی از برترین برندهای موجود در جهان نامید؛ بااینحال، این برند نیز دربرابر موانع رشد مصون نیست. این شرکت در مارس سال جاری اعلام کرد بهدلیل ضعف فروش در آسیا، احتمالا با کاهش درآمد در ماههای آتی روبهرو شود. البته در سالهای گذشته، آدیداس در آمریکایشمالی روند مناسبی طی کرد؛ اما موانع رشد بههرحال به آنها هم فشار وارد میکنند.
موانع و مشکلات رشد برای همهی کسبوکارهای جهان ایجاد میشوند و درواقع، حفظ سرعت رشد و ادامهی مسیر، حتی با بزرگشدن ابعاد کسبوکار هم دشوار باقی میماند. در شرکتهای نوپا، شناسایی موانع رشد بیش از همهچیز اهمیت پیدا میکند؛ موانعی که درصورت ناآشنایی با آنها، حتی شرکت حاضر در مسیر رشد را بهسمت سقوط هدایت خواهند کرد.
مدیران استارتاپها پیش از واردشدن به مسیر رشد باید این سؤالهای کلی را در ذهن خود مرور کنند: چگونه از اعضای کنونی تیم و تجهیزات و سرمایهی نقدی موجود برای حفظ سرعت رشد استفاده کنیم؟ چگونه با استفاده از آن منابع، زیرساختی قابلاتکا بسازیم تا رشد سریع و همهجانبه را بههمراه داشته باشد؟ درنهایت، برنامهداشتن برای شناسایی موانع و تنگناها اهمیت فراوانی پیدا میکند. همهی ما میدانیم با بیتوجهی به موانع، نمیتوان آنها را از میان برداشت و شاید حتی باعث بزرگترشدنشان نیز بشویم.
بسیاری از کارآفرینان و بنیانگذاران استارتاپها موانع موجود در مسیر رشد را نادیده میگیرند یا تلاش جدی برای رفع آنها نمیکنند. در اینجا منظور از موانع، مشکلاتی هستند که رشد را بهصورت کامل متوقف نمیکنند؛ اما روی کاهش سرعت آن تأثیر میگذارند.
بههرحال نمیتوان چنین تنگناهایی را به امید آینده و برطرفکردن با سرمایههای آتی نادیده گرفت. موانعی که نادیده گرفته میشوند، بهمرور بزرگتر میشوند و درنهایت، شاید بهصورت کامل تولید را متوقف کنند. توقف تولید بهمعنای مرگ استارتاپ خواهد بود؛ درنتیجه، رفع تنگاهای جانبی را باید در اولویت اول مدیریت استارتاپ قرار داد.
تنگناها و موانع رشد بهخودیخود ایجاد نمیشوند و برخی اوقات تصمیمهای مدیران و سرمایهگذاران باعث ایجاد مانع میشود. درادامهی این مطلب، پنج عاملی را بررسی میکنیم که به ایجاد مانع و تنگنا برای رشد استارتاپ منجر میشوند.
مدیریت ضعیف زمان
بسیاری از مدیران استارتاپها با تصور دراختیارداشتن زمان بسیار طولانی، چرخههای زمانی بینهایت را در تصمیمهای خود لحاظ میکنند. زمان مهمترین دارایی هر فرد و گروه محسوب میشود؛ اما بسیاری از رهبران بازدهی کمی در استفاده از آن دارند.
در قدم اول، برای بهینهسازی مدیریت زمان باید عوامل جریان کاری در کسبوکار خود را درک کنید. سپس، فرایندهایی را کشف کنید که به تلفشدن وقت منجر میشوند. حتی میتوانید برای شناسایی مشکلات کسبوکار، فرایندهای موجود را با استانداردهای صنعت مقایسه کنید و درنهایت، با استفاده از ابزارهای فناوری همچون خودکارسازی یا حتی یادگیری ماشین، سرعت فرایندها را تاحدزیادی افزایش داد.
زنجیرههای تأمین یکی از موقعیتهای اصلی مسئلهساز در مدیریت زمان و فرایندها محسوب میشوند. روندهای کنونی دنیای فناوری نشان میدهند در آینده با ورود ماشینهای هوشمندتر و شبکههایی از برنامههای حرفهای مدیریت، بازدهی زنجیرهها افزایش پیدا خواهد کرد. دراینمیان، شرکتهایی که زودتر از سایر رقبا به فکر اجرای راهکارهای پیشرفتهتر باشند، موقعیت رقابتی برتری خواهند داشت.
کمبود سرمایه
سرمایهی ناکافی و ناتوانی در تهیهکردن منابع موردنیاز، میتواند بهعنوان مانعی بر سر راه رشد قرار بگیرد. در حلکردن تنگناها و برطرفکردن مشکلات رشد، پول حرف اول را میزند. با داشتن سرمایه میتوانید هزینهی برنامههای نرمافزاری یا مشاورهی موردنیاز برای حل مشکلات را تأمین کنید. با رشد شرکت، شما به مقیاسدهی فناوری و سرمایهگذاری بیشتر در بخش فروش و فراهمکردن منابع برای حوزههای متعدد کسبوکار خود نیاز دارید. تنها با پول میتوان چنین منابع و نیازهایی را فراهم کرد.
استارتاپها بسته به حوزهی فعالیت و وضعیت کنونی خود، میتوانند از منابع گوناگون برای جذب سرمایه استفاده کنند. قطعا شروع کسبوکار با سرمایهی شخصی یا دوستانه بهترین راهحل خواهد بود؛ اما درادامه باید گزینههایی همچون سرمایهگذاران فرشته و سرمایهگذاران خطرپذیر و حتی دریافت وام را در نظر بگیرید.
فعالیت نامنظم
ساختن و ادارهکردن استارتاپ در وضعیتی که میان هیاهوی شدید بازار قرار داشته باشید، بیش از همیشه دشوار میشود؛ هیاهویی که از سمتهای گوناگون از رسانههای اجتماعی تا اپلیکیشنها و سرویسها و همکاران متعدد صنعت ایجاد میشود. دراینمیان، برخی کارآفرینان به توهم تولید محصول بزرگ و ساختارشکن بعدی در جهان، مسیر خود را گم میکنند و تنها بهدنبال قرارگرفتن در مرکز توجه هستند.
قرارگرفتن در مرکز توجه هیچگاه موفقیت را تضمین نمیکند. در طول تاریخ، بسیاری از شرکتهایی که توجه رسانههای بیشمار را بهخود جلب کردهاند، حتی پس از دریافت سرمایههای هنگفت شکست خوردهاند. از میان آنها میتوان به استارتاپ Jawbone اشاره کرد که حتی با جذب سرمایهی ۹۳۰ میلیون دلاری، سرنوشتی بهجز شکست و حذف از بازار نداشت.
رویکرد بهینه برای استارتاپها و مدیران آنها حفظ تمرکز روی وظایف و مسئولیتهای جاری است. تمرکز روی وظایف جاری و تلاش برای حل مشکلات موجود بهصورت خودکار توجه و شهرت را بهدنبال خواهد داشت. تولید محصول عالی و تلاش برای پاکسازی مسیر برای رشد، درنهایت به موفقیتهایی با جلب توجه کافی منجر خواهد شد. فراموش نکنید شهرت و موفقیت فقط با مقیاسدهی و حفظ روند رشد بهدست میآید.
شبکهی کوچک
کارآفرینی برای اولینبار و بدون حضور در شبکهای قوی با استانداردهای صنعتی، مشکلات بزرگی بههمراه خواهد داشت؛ ازاینرو، شبکهی قوی برای رشد هر کسبوکار حیاتی است. درواقع، اکثر استارتاپهای موفق پیروزیهای خود را مرتبط با شبکهی قوی بنیانگذاران میدانند. توسعهی شبکههای حرفهای نیز به برنامهریزی و استراتژی دقیق احتیاج دارد و تنها با کمپین یا رویدادهای متعدد بهدست نخواهد آمد. شبکههای قوی با سالها فعالیت، صبر، تلاش برای تشکیل رابطه و ایجاد جامعه در اطراف ایده شکل میگیرند.
در قدم اول برای توسعهی شبکهای پشتیبان برای کسبوکار، باید نوع اثرگذاری و اهداف کسبوکار را مشخص کنید. بهعنوان مثال، اگر برند شما محلی است و تنها منطقهای کوچک را برای فروش و رشد در نظر دارد، روی موقعیتهای محلی برنامهریزی کنید و بهدنبال پشتیبان یا حتی اینلفوئنسر در همان محل فعالیت باشید. درمقابل، اگر بازار بزرگتر یا حتی جهانی دارید، باید از موقعیتهایی در همان ابعاد برای شبکهسازی استفاده کنید؛ مثلا رویدادهای بینالمللی.
رشد سریع و زودهنگام
رشد تولید با کمترین موانع و در سریعترین زمان ممکن خواهد بود؛ اما درکنار آن، مشکلات هم به همان اندازه رشد پیدا میکنند. کشف بهترین مسیر برای مقیاسدهی و رشد به بررسیهای متعدد و میل به تغییر مسیر (پیووت) نیازمند است. درنتیجه، شروع از ابعاد کوچک و سرعت رشد پایین ایراد خاصی ندارد. چنین رویکردی بسیار بهتر از سرعت بیشازحد و سرمایهگذاری بدون برنامه خواهد بود. فراموش نکنید مقیاسپذیری برای اکثر کسبوکارها مشکل بزرگی محسوب میشود. درنهایت، هرچقدر روی برنامهریزی مقیاسدهی زمان اختصاص دهید، رشد آتی بهینهتر خواهد بود.
بهعنوان نمونهای از استارتاپهای شکستخورده با سرعت رشد درخورتوجه، میتوان گروپان (Groupon) را مثال زد. آنها از سال ۲۰۰۸ و با هدف تخفیفهای کوپنی آنلاین وارد رقابت شدند و ایده و اجرای عالی داشتند. گروپان تمرکز بسیار زیادی روی جذب مشتری و نه نگهداری آنها داشت. درنتیجه، وقتی با سرعت زیاد تصمیم به رشد و مقیاسدهی گرفتند، مشکلات قبلی حل نشده بودند و درنهایت پس از چند ماه از عرضهی عمومی سهام شرکت در سال ۲۰۱۱، ارزش هر سهم از ۲۰ دلار به ۹ دلار رسید.
مشکلات بالا در نگاه اول بسیار واضح و آسان بهنظر میرسند و با نگاهی به آنها متوجه میشویم خود بنیانگذاران، مشکلات و موانع اصلی را برای رشد شرکت ایجاد میکنند. آنها تصور میکنند همهی کارها را میتوان بهتنهایی انجام داد.
درنهایت، فراموش نکنید اطلاع از تنگناهای احتمالی در مسیر رشد، شما را برای قدمگذاشنن در آن آمادهتر میکند، بهعلاوه، شانس موفقیت شرکت نیز بیشتر میشود. هیچ کسبوکاری، حتی آدیداس، بدون مشکل رشد نمیکند و مدیرانی که مشکلات را در ابتدا مشاهده میکنند، بخت موفقیت بیشتری در کسبوکار خواهند داشت.