کاربران در شبکههای اجتماعی علاقهی زیادی به اشتراگگذاری پیدا کردهاند، اما شاید نگرانی از قضاوت شدن، آنها را بهمرور از این عادت دور کرده باشد.
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی، به پدیدهای دچار میشوند که میتوان آن را «اضطراب پس از ارسال پست (post-post anxiety)» نامید. چنین پدیدهای بسیار رایج و آزاردهنده محسوب میشود و علائم آن بهمحض ارسال یک پست در شبکههای اجتماعی ظاهر میشوند. وقتی یک توییت منتشر کرده یا عکسی را در حساب کاربری اینستاگرام خود بارگذاری میکنید، کمی بعد به فکر فرو میروید که شاید عکس و توییت مذکور، مناسب نباشد.
وقتی اضطراب ناشی از ارسال پست در شبکههای اجتماعی قویتر شود، هرگونه محتوایی که حتی شاید بدون هیچگونه پیشزمینه منتشر کرده باشید، نشانی از شخصیت شما بهنظر میرسد. ازطرفی کاربران دیگر شبکههای اجتماعی نیز همین تصور را دارند. بهصورت کلی رسانههای اجتماعی محل بخشیدن یا فراموش کردن رفتار کاربران یا تصوری کلی از شخصیت آنها نیستند.
اوج اضطراب ناشی از پست کردن در شبکههای اجتماعی، در اولین لحظههای پس از انتشار شکل میگیرد. برای بسیاری از افراد، اضطراب ایجادشده بسیار عمیق میشود و حتی امکان هرگونه فعالیت دیگر را از آنها میگیرد. آنها بدترین تصورات را دربارهی واکنش مردم نسبت به پست منتشرشده در ذهن خود متصور میشوند. درواقع اکثر کاربران نگران هستند که شاید مخاطبان، برداشتی نامناسب یا جهتدار از محتوای منتشرشده داشته باشند.
اگر اضطراب اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی، زودگذر و مقطعی بود، نیازی به بررسی و حل آن نداشتیم. درواقع میشد آن را یکی از نتایج نامناسب ولی نهچندان بزرگ نفوذ اینترنت به زندگی روزمره دانست؛ اما نگرانی مذکور بهنوعی در کل زندگی و تمامی شبکههای اجتماعی فرد فعال، وارد میشود. او پس از مدتی به تمامی محتوای قبلی خود نیز فکر میکند و تصور و نگرانی از برداشت نامناسب از آنها دارد. در مجموع، اضطراب زمانی به اوج میرسد که ما رفتار اغراقآمیز خود در اشتراک محتوا در شبکههای اجتماعی را نادیده بگیریم. ازطرفی اینترنت نیز ظاهرا پدیدههای مذکور را پذیرفته و درک کرده است.
اینستاگرام در سال ۲۰۱۸ قابلیتی بهنام Close Friends را برای بخش استوریهای خود رونمایی کرد. کاربران با استفاده از قابلیت مذکور میتوانند مخاطبان برخی از استوریهای خود را محدود کنند. این قابلیت به شما امکان میدهد که محتوا را با نگرانی کمتری منتشر کنید، چون مخاطبان محدود خود را میشناسید و احتمالا از قضاوت شدن توسط آنها نگرانی ندارید. ازطرفی، برخی کاربران بهدنبال قابلیتهای دائمیتر هستند و محدود کردن مخاطبان، آنها را راضی نمیکند. برای چنین وضعیتی، گزینهی حساب کاربری ناشناس یا فیک پیشنهاد میشود. حسابی کاربری که شخص بهراحتی و بدون نگرانی از قضاوت شخصی، در آن محتوا منتشر میکند. ازطرفی چنین حسابهایی نیز پس از مدتی برای کاربر خستهکننده میشوند چون طبیعت و لذت تأیید شدن ازطرف دوستان و اطرافیان در آنها دیده نمیشود.
نگرانی و اضطراب از قضاوت در شبکههای اجتماعی، بهمرور به افرادی که فعالیت زیادی در آنها دارند، فشار وارد میکنند. صرفنظر از افرادی که از شبکهها برای درآمدزایی بهره میبرند، کاربران عادی پس از مدتی از قضاوتهای (بعضا) ناعادلانه خسته میشوند و بهدنبال راهکارهایی خصوصیتر و امنتر میروند. آنها احتمالا گروههای خصوصی یا اظهارنظر بهصورت مستقیم با یک دوست را ترجیح میدهند.
مارک زاکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک ظاهرا به خصوصیتر شدن شبکههای اجتماعی ایمان آورده است. قطعا افراد بسیاری در سرتاسر جهان او را دوست ندارد، اما مدیر غول شبکههای اجتماعی تصمیم دارد تا فضای موجود را کمی تغییر دهد. او سال گذشته در یکی از بیانیههای سازمانی فیسبوک، به مفهومی بهنام «چشمانداز متمرکز بر حریم خصوصی» برای فیسبوک و اینستاگرام اشاره کرد. او در بخشی از بیانیه نوشت:
امروز شاهد این هستیم که پیامرسانیهای خصوصی، استوریهای کوتاهمدت و محدود و گروههای کوچک، سریعترین رشد را در میان ابزارهای ارتباطی آنلاین دارند.
چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟ زاکربرگ اعتقاد دارد بسیاری از مردم به صمیمیت و دوستی ارتباطهای محدود و کوچک، علاقهمند هستند. درواقع گروههای کوچک و صمیمی، سابقهی شفافتری از رفتارها و خصوصیتهای یک فرد دارند و بهتر او را درک میکنند. ازطرفی بهنظر میرسد دلایل بیشتری باعث ظهور چنین رفتارهایی در بین کاربران دنیای فناوری شده باشد. بهعنوان یکی از دلایل میتوان به این نکته اشاره کرد که اشتراکگذاری بیشازحد (Oversharing) مانند بسیاری مفاهیم دیگر در اینترنت، به مفهومی کالایی تبدیل شده است.
کاربران زمانی در شبکههای اجتماعی بدون نگرانی از قضاوت یا تفسیر اشتباه دیگران، محتوای شخصی را بهراحتی بهاشتراک میگذاشتند. آنها با خیال راحت از شرایط بد زندگی مینالیدند یا اوقات خوش را یادآوری میکردند. اکنون چنین رفتاری تقریبا بیارزش و آماتوری بهنظر میرسد. امروز اینفلوئنسرها با اشتراکگذاری بیشازحد اطلاعات و محتوا، درآمدزایی میکنند. درنتیجه اطلاعاتی که کاربران عادی به اشتراک میگذارند دیگر ناب و جذاب نیست. درنهایت، ارتباط ما با مفهوم اشتراکگذاری امروز تحت کنترل، دستکاری شده و مصنوعی شده است.
نمیتوان بهراحتی ادعا کرد که تمایل به اشتراکگذاری از بین رفته است؛ اما بههرحال شواهد نشان میدهند که عواقب چنین رفتارهایی، باعث تغییر در ماهیت آنها میشوند. بههرحال نگرانیها و تغییر نگرشها باعث شدهاند تا حتی افراد بهدنبال درمانی برای اعتیاد به شبکههای اجتماعی باشند. حتی بسیاری از افرادی که زمانی در شبکههای اجتماعی مشغول به کار بودهاند، امروز عضو گروههای ترک اعتیاد شدهاند. از میان آنها میتوان بیلی ریچاردسون، یکی از اولین کارمندان اینستاگرام را نام برد که اعتقاد دارد شبکههای اجتماعی، مواد مخدری هستند که تأثیر خود را از دست دادهاند.
همانطور که گفته شد، استفاده از حساب کاربری فیک میتواند راهکاری برای بهرهمندی آسانتر از شبکههای اجتماعی باشد. در چنین مواردی دیگر نگرانی از قضاوت شدن ندارید و میتوانید بهراحتی از محتوای موجود نیز استفاده کنید. ازطرفی، رفتارهای جدید یعنی محدود کردن گروه مخاطبان و احاطه شدن توسط افرادی با عقیدههای مشابه، ما را در اتاقک پژواکی حبس میکند که هیچ ابزاری برای نشان دادن رفتارهای اشتباهمان در آن نیست. درواقع گفتهها و ایدهها دیگر نقد نمیشوند و شاید روند پیشرفت شخصی هم متوقف شود.