سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

تمام دسته ها
  • تمام دسته ها
  • اسکریپت
  • افزونه whmcs
  • افزونه جوملا
  • افزونه رایگان جوملا
  • افزونه رایگان وردپرس
  • افزونه وردپرس
  • بدون دسته‌بندی
  • تخفیف های رویایی
  • طرح های لایه باز
  • قالب HTML
  • قالب WHMCS
  • قالب جوملا
  • قالب رایگان جوملا
  • قالب رایگان وردپرس
  • قالب کودکانه
  • قالب وردپرس
  • موکاپ
  • وکتور

هشت روش برای شکست سد خلاقیت در عکاسی

ناامیدی

هنرمندان گاهی با بی‌علاقگی و بی‌میلی نسبت به کار خود روبه‌رو می‌شوند اما برای رسیدن به اشتیاق مجدد باید چه کارهایی انجام داد؟

کریستین وینگل، عکاس خیابانی اهل لوکزامبورگ است. نکات ارائه‌شده در این مقاله صرفا براساس تجربیات شخصی عکاس هستند. می‌توانید آثار وینگل را در وب‌سایت و حساب توییتر او ببینید. تمام هنرمندان گاهی با «موانع» یا سدهایی مانند احساس دلسردی یا نبود انگیزه و علاقه روبه‌رو می‌شوند و نسبت به کاری که دوست دارند بی‌میل می‌شوند. به همین ترتیب نویسنده‌ها با سدهای نویسندگی روبه‌رو می‌شوند.

در چنین شرایطی نویسنده قادر به نوشتن هیچ چیز نیست. این اتفاق از دیدگاه منطقی هیچ توجیهی ندارد؛ چگونه نویسنده‌ای که قبلا صدها صفحه نوشته است به‌طور ناگهانی قادر به نوشتن حتی یک جمله هم نیست؟ این اتفاق ربطی به ماهیت نویسندگی ندارد؛ بلکه ممکن است در هر هنر دیگری به‌ویژه عکاسی هم رخ دهد و به آن «سد خلاقیت» گفته می‌شود. پاتیشیا هوستون ام.دی اخیرا مقاله‌ای پژوهشی درباره‌ی سد نویسندگی و چگونگی رفع این مشکل نوشته است. وینگل برداشت خود از موانع نویسندگی را به عکاسی تعمیم داده و در این مقاله راه‌حل‌هایی برای رفع مشکل پیشنهاد کرده است.

 

۱. انتظارات را پایین بیاورید

یکی از دلایل دلسردی عکاس‌ها انتظارات غیرواقعی است. برای مثال بیش ‌از حد به عکس‌ها اهمیت می‌دهند؛ اما باید توجه داشت تمام عکس‌ها گزینه‌ی خوب و مناسبی برای اشتراک‌گذاری با دیگران نیستند. برای سرگرمی عکاسی کنید و انتظارات خود را پشت سر بگذارید. از سوژه‌هایی عکاسی کنید که معمولا به آن‌ها توجهی ندارید؛ برای مثال از آسمان، درخت‌ها، مانکن‌ها، خانه‌ها، علائم خیابان عکس بگیرید. فقط روی شاتر کلیک کنید. خیلی زود این لحظه‌ را پشت سر می‌گذارید و به عصاره‌ی خلاقیت دست خواهید یافت.

از همه مهم‌تر به خود اجازه‌ی خطا بدهید زیرا عملکرد بی‌نقص در هر صورت غیرممکن است. اگر روی پروژه‌ای کار می‌کنید و احساس دلسردی به‌سراغ شما می‌آید، سعی کنید مانند یک مجسمه‌ساز فکر کنید. معمولا مجسمه‌ساز در ابتدا سر را کاملا نمی‌تراشد و بعد به سراغ قسمت‌های دیگر برود؛ بلکه در ابتدا از ایده‌ای اولیه برای ساخت مجسمه استفاده می‌کند و سپس رفته‌رفته جزئیات را به کار خود اضافه می‌کند.

برای عکاسی هم باید به همین روش عمل کرد. در ابتدا پیش‌نویسی تهیه کنید و سپس قسمت‌های مختلف آن را ارتقا دهید. تأکید زیادی روی بی‌نقص‌شدن کار نداشته باشید. رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب مهم‌تر از صرف زمانی زیاد برای ارتقای کاری است که ممکن است هرگز به نتیجه‌ی مطلوب نرسد. هرچقدر زمان بیشتری را صرف کاری کنید، رسیدن به نتیجه‌ی دلخواه از آن دشوارتر خواهد شد. در چنین شرایطی ذهن انسان شروع به بهانه‌تراشی‌هایی مثل آماده‌نبودن کار یا نیاز به انجام اصلاحات بیشتر می‌کند.

 

۲. قدردان موفقیت خود باشید

سعی کنید حتی برای کوچک‌ترین کارها هم به خود بازخورد مثبت بدهید. به بیان دیگر اگر تا اندازه‌ای موفق شدید یا به موفقیت‌های کوچکی رسیدید به خود پاداش بدهید. برخی افراد، صرف‌نظر از اینکه چه مقدار موفقیت به دست بیاورند، از تأکید یا قدردانی از موفقیت خود فراری هستند. این کار برای سلامت ذهن مضر است و ریشه در عدم امنیت دارد. برای مثال برخی معتقدند لیاقت موفقیت را ندارند. کریستن، وینگل نویسنده‌ی اصلی این مقاله می‌گوید:

وقتی مدرک LLM را دریافت کردم، دیپلمم را مانند یک روزنامه‌ی صبح به دیوار آویزان کردم. این موفقیت را با هیچ‌کس به اشتراک نگذاشتم. حتی هیچ جشنی نگرفتم.

اگر همیشه به این دلیل که به‌دنبال هدف بعدی خود هستید قدر موفقیت‌هایتان را ندانید، در نقطه‌ای انگیزه‌ی خود را از دست می‌دهید و حتی ممکن است کاملا خاموش شوید. به این ذهنیت «سندرم تظاهر» هم گفته می‌شود. در چنین شرایطی شخص احساس جعلی یا فیک ‌بودن دارد یا احساس می‌کند آن‌گونه که سایر افراد او را خطاب می‌کنند، هنرمند واقعی نیست. هوستون خطاب به چنین افرادی می‌گوید: «می‌توانید تظاهر کنید شخص دیگری هستید یا با رسیدن به بیانی منحصربه‌فرد به خود اطمینان دهید که هنرمند هستید.» به توصیه‌ی پیتر البو (مؤلف کتاب نوشتن با قدرت)، بیرون‌آمدن از دیدگاه روزمره باعث می‌شود سد خلاقیت را کنار بزنید و تفکر مفیدتری را آغاز کنید.

 

۳. به خودتان استراحت بدهید

گاهی تنها یک استراحت کوتاه برای رسیدن به ایده کافی است. سعی کنید به‌مدت چند روز و حتی یک هفته هیچ کار مرتبط با عکاسی انجام ندهید و کار دیگری انجام دهید؛ یا به دوربین خود استراحت دهید و به مدت یک هفته فقط با تلفن همراه عکاسی کنید. وینگل می‌گوید:

زمانی را به یاد می‌آورم که برای اولین‌بار به عکاسی روی آوردم. هر روز با تلفن همراه به عکاسی می‌رفتم زیرا هنوز موفق به تهیه‌ی دوربین نشده بودم. آن روزها یکی از بهترین دوره‌های زندگی من بود.

این نکته را به یاد داشته باشید: زیاد پیاده‌روی کنید تا ذهن خود را از بی‌نظمی‌ها نجات دهید. به‌گفته‌ی سورن کرکگارد:

سعی کنید میل خود به پیاده‌روی را از دست ندهید. من هر روز برای سلامت و دوری از هر بیماری پیاده‌روی می‌کنم. خود را به سمت بهترین افکار هدایت می‌کنم و می‌دانم که هیچ تفکر آزاردهنده‌ای نیست که نتوان آن را از بین برد؛ اما هرچقدر بیشتر بی‌حرکت بمانید احساس بیماری به شما نزدیک‌تر خواهد شد؛ با پیاده‌روی همه‌چیز خوب پیش‌ می‌رود.

به‌گفته‌ی اینگمار برگمن، کارگردان و نویسنده‌ی مشهور: «شیاطین از هوای تازه متنفرند.» تعداد زیادی از هنرمندان در طول تاریخ به پیاده‌روی منظم عادت داشتند. برای مثال، یک بار باب دیلن، خواننده و شاعر در حال پرسه‌زنی در اطراف نیوجرسی توسط پلیس دستگیر شد. به‌ویژه در دنیای کنونی که افراد به‌شدت به تلفن‌های همراه خود وابسته شده‌اند، پیاده‌روی نه‌تنها برای بازیابی خلاقیت و حفظ سلامت فیزیکی بلکه به‌طور کلی برای سلامت ذهنی هم مفید است.

 

۴. کتاب عکاسی بخوانید

همیشه یک کتاب عکاسی با خود به‌همراه داشته باشید. کتاب را بادقت ببینید و اجازه دهید تصاویر در مغز شما هضم شوند. با دیدن تصاویر اساتید عکاسی متوجه می‌شوید، فضای زیادی برای پیشرفت دارید. وینجل می‌گوید:

وقتی برای اولین‌بار کتاب آمریکایی‌ها، اثر روبرت فرانک را دیدم نسبت به آن بی‌اشتیاق بودم. فکر نمی‌کردم بد باشد ولی این کتاب برایم هیچ ویژگی خاصی نداشت. احساس کردم بیش از حد در مورد آن اغراق شده است. اخیرا دوباره کتاب را دیدم و از زاویه‌ای کاملا متفاوت به تصاویر آن نگاه کردم. این‌بار تصاویر مفهوم متفاوتی برایم داشتند.

این نگاه تا اندازه‌ای به اطلاعات شما وابسته است. وقتی تازه‌کار هستید مقدار کمی اطلاعات تئوری برایتان کافی است. با این حال در نقطه‌ای، از تئوری یا صرفا اطلاعات، خروجی خوبی نمی‌گیرید. اینجا است که اطلاعات بیشتر فقط کارتان را خراب‌تر می‌کند؛ دقیقا مثل این است که برای دسترسی به اطلاعات بعدی نتوانسته‌اید قفل مرحله‌ی جدید را باز کنید و باید تا سطح مشخصی پیشرفت کنید. وقتی با افزایش تجربه‌ی عملی دوباره به همان اطلاعات تئوری مراجعه کنید، نگاه متفاوتی به آن‌ها خواهید داشت.

 

 

۵. از شبکه‌های اجتماعی خارج شوید

از فیسبوک و اینستاگرام خارج شوید. نیازی به حذف اکانت نیست بلکه سعی کنید فقط مدتی از همهمه و شلوغی شبکه‌های اجتماعی دور باشید. یکی از بدترین کارهایی که هر شخصی می‌تواند انجام دهد، بررسی نوتیفیکشن‌ها و اخبار شبکه‌های اجتماعی بلافاصله پس از بیدارشدن از خواب است. اگر روز خود را با این کار شروع کنید به خودی خود تحت کنترل اخبار و به‌روز‌رسانی‌های خبری قرار می‌گیرید. بخش زیادی از خلاقیت زمانی به‌سراغ شما می‌آید که نیازی به تفکر شناختی و آگاهانه نداشته باشید؛ اما معمولا وقتی کسل هستید چه کار می‌کنید؟ تلفن همراهتان را چک می‌کنید.

متأسفانه با این کار امکان فعالیت ناخودآگاه از بین می‌رود، زیرا مرتب به خودآگاه خود فشار می‌آورید. اگر ذهن خود را آزاد کنید به ناخودآگاه خود (که اغلب اوقات برای کار خلاق ضروری است) اجازه‌ی تفکر می‌دهید. لیندا بری می‌گوید:

تلفن همراه اطلاعات زیادی را در اختیار ما قرار می‌دهد اما سه عنصر کلیدی اکتشاف را می‌گیرد: تنهایی، عدم قطعیت و بی‌حوصلگی. ایده‌های خلاق دقیقا از این سه عنصر سرچشمه می‌گیرند.

خلاقیت عکاس با مرور اینستاگرام افزایش پیدا نمی‌کند

عکاس‌ها معمولا با مرور اینستاگرام به ایده‌ نمی‌رسند. درواقع اینستاگرام وضعیت را بدتر می‌کند. مرور انبوه تصاویر به مخاطب حس گناه اتلاف وقت را منتقل می‌کند. وینجل می‌گوید: «پس از ترک اینستاگرام اشتیاق من به بیرون‌رفتن و انجام کارها افزایش یافت و به‌جای مصرف‌گرایی به سمت تولید گرایش پیدا کردم. در وبلاگ خود هم تمام راه‌های کامنت‌گذاری را بسته‌ام.» همچنین به‌جای پست مستقیم محتوا در فیسبوک می‌توانید آن را در وبلاگ یا سایت خود به اشتراک بگذارید و سپس آن را با فیسبوک خود هماهنگ کنید. به این صورت به‌جای پلتفرم شخص دیگر، پلتفرم خود را می‌سازید.

78ec6404 826b 4bd6 93a1 44912aaa9cfd 1

۶. عکاسی را به شغل خود تبدیل نکنید

در صورت امکان، سرگرمی خود را به شغل تبدیل نکنید. اگر به‌عنوان عکاس مشغول به کار هستید و هر روز مجبور به ثبت تصاویر یکسانی هستید، رسیدن به ایده‌ی خلاق کار دشواری خواهد بود. بسیاری از عکاس‌های تمام‌وقت معمولا انرژی کافی برای پروژه‌های بعد از کار را ندارند. دقیقا به همین دلیل آشپزها تمایل زیادی به آشپزی در خانه‌ ندارند. به‌گفته‌ی آستین کلیون:

یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای تنفر از کاری این است که آن را به شغل خود تبدیل کنید؛ تبدیل کارهایی که روح شما را زنده می‌کنند به کارهایی که جسم شما را زنده می‌کنند.

به همین دلیل باید از تأثیر مادی شدن علایق‌تان واهمه داشته باشید.

 

۷. سفر و خرید تجهیزات جدید

به‌نظر می‌رسد سفر به نقاط جدید روش مطمئنی برای دستیابی به ایده باشد اما آثار جانبی زیادی بر نوآوری خواهد داشت. ازآنجاکه همه چیز برایتان جدید است، حین پیاده‌روی تمایل بیشتری به عکاسی و ثبت تصاویر پیدا می‌کنید. بااین‌حال وقتی تازگی از بین برود، اشتیاق هم از بین می‌رود.

همین اتفاق هنگام خرید تجهیزات جدید رخ می‌دهد: در ابتدا اشتیاق زیادی دارید اما پس از چند هفته دوباره به نقطه‌ی شروع بازمی‌گردید. برای رسیدن به ایده تجهیزات جدید نخرید! این انتخاب کار اشتباهی است. چند هفته بعد حس اشتیاق خود را از دست می‌دهید و فقط چندهزار دلار فقیرتر می‌شوید.

توصیه‌ می‌شود که نه به‌خاطر ردشدن از سد خلاقیت بلکه به خاطر افزایش وسعت دید و سرمایه‌گذاری بر تجربیات و گسترش کتابخانه‌ی خلاقیت خود به مسافرت بروید. فقط مراقب باشید؛ باید در هر کجا که هستید حس اشتیاق خود را حفظ کنید. اگر نتوانید در عکاسی با دوربین قدیمی در شهری کوچک به ایده برسید، در حل مشکل اصلی خود ناموفق بوده‌اید.

 

۸. حرفه‌ای شوید

حرفه‌ای شدن اصطلاحی است که نویسنده‌ای به نام استیون پرسفیلد زیاد از آن استفاده می‌کند. این اصطلاح در معنای متداول خود کاربردی ندارد بلکه بیشتر به‌معنی جدی‌گرفتن کار هنری است؛ کاری که افراد حرفه‌ای انجام می‌دهند و لزوما هم به‌معنی تبدیل کار هنری به شغل نیست؛ فقط نباید نسبت به هنر خود سهل‌انگار باشید. اگر عکاسی خیابانی انجام می‌دهید، آن را جدی بگیرید. اگر مقاله می‌نویسید به آن جدی نگاه کنید؛ و سعی کنید مرتب و حتی‌الامکان به‌صورت روزانه کارهای موردعلاقه‌ی خود را انجام دهید؛ این معنای واقعی حرفه‌ای بودن است. شما صرف‌نظر از اینکه شغل خود را دوست داشته باشید یا خیر، در محل کار حاضر می‌شوید؛ سعی کنید با هنر خود هم به همین شیوه رفتار کنید. وینجل می‌گوید:

گاهی اوقات قبل از نشستن پشت کامپیوتر هیچ ایده‌ای در مورد نوشتن ندارم. گاهی اوقات هم ممکن است در یک نوبت مقاله‌ای هزارکلمه‌ای بنویسم. گاهی خود را وادار می‌کنم که بیرون بروم و حتی اگر تمایل ندارم عکاسی خیابانی انجام دهم. در چنین شرایطی بدون توجه به هیچ چیز فقط عکس می‌گیرم تا اینکه اشتیاق دوباره پیدا کنم.

اشتیاق پس از آغاز کار به سراغتان می‌آید نه قبل از آن

اشتیاق به کار پس از آغاز کار به سراغتان می‌آید نه قبل از آن؛ و اگر کاری را هر روز انجام دهید نیروی وادارکننده‌ای را شکل می‌دهید که کار روز بعد را برایتان ساده‌تر می‌کند. برای وینجل، نوشتن روزانه‌ی مقاله ساده‌تر از نوشتن دو یا سه مرتبه در هفته است. همین مسئله برای عکاسی هم صدق می‌کند؛ اگر چند روز برای عکاسی بیرون نروید، بیرون رفتن برایتان سخت می‌شود. به همین دلیل رفتن به سرکار در اوایل هفته برای افراد دشوارتر است.

براساس اولین قانون نیوتن (اینرسی)، یک شی به حرکت خود ادامه می‌دهد مگر آنکه نیرویی آن را به توقف وادار کند. اگر همچنان بنشینید، به نشستن ادامه خواهید داد. اگر پنج روز به‌صورت متوالی کار کنید و سپس کار را متوقف کنید شروع کار برایتان دشوارتر خواهد بود و باید انرژی بیشتری را اعمال کنید. اگر در حال حرکت هستید نیاز به انرژی کمی برای ادامه‌ی حرکت خواهید داشت.

نتیجه‌گیری

تمام هنرمندان گاه و بی‌گاه دلسردی و عدم اشتیاق نسبت به کار را تجربه می‌کنند. اگرچه این تمایل طبیعی است، اما قابل درمان است. در ادامه خلاصه‌ی کوتاهی از نکات ارائه می‌شود:

۱.  انتظارات را پائین بیاورید. حتی اگر عکاسی حرفه‌ای هستید گاهی به خود اجازه دهید تصاویر «بد» بگیرید. لزوما نباید تمام تصاویر خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. برای سرگرمی و برای خود عکاسی کنید.
۲. قدردان موفقیت خود باشید. حتی برای پیشرفت‌های کوچک هم قدردان خود باشید. به یاد داشته باشید، قدردانی از موفقیت نشانه‌ی اعتمادبه‌نفس است.
۳. به خود استراحت دهید. گاهی باید برای مدتی کوتاه کاملا از هنر خود دور باشید تا بعدا با قدرت بیشتری آن را ادامه دهید. سعی کنید مرتب به پیاده‌روی بروید.

۴. کتاب بخوانید. یکی از بهترین روش‌ها برای بیرون رفتن و عکاسی، بررسی عکس‌ها و تصاویر اساتید عکاسی است.
۵. از شبکه‌های اجتماعی خارج شوید. از همهمه‌ی شبکه‌های اجتماعی دور شوید. اینستاگرام برای اشتیاق شما مضر است.
۶. در صورت امکان، عکاسی را به شغل روزمره تبدیل نکنید. به این صورت می‌توانید فقط تصاویر دلخواه خود را بگیرید نه تصاویری که بقیه از شما انتظار دارند.
۷. برای حل مشکل بی‌علاقگی تجهیزات جدید نخرید. تا جایی که می‌توانید به مسافرت بروید اما اگر فکر می‌کنید مسافرت بحران طولانی‌مدت بی‌علاقگی را حل می‌کند در اشتباهید. در عوض سعی کنید مشکل خود را ریشه‌یابی کنید.
۸. حرفه‌ای شوید. اشتیاق و علاقه در حین کار به‌سراغتان می‌آید. حتی اگر هوا خوب نباشد یا تمایلی به بیرون رفتن نداشته باشید، سعی کنید بر بی‌میلی خود غلبه کرده و به‌صورت مستمر و روزانه کار کنید.

فصل مشترک تمام نکات یادشده، عمل و اقدام است: حرکت کردن، تغییر کردن، غافل‌گیر کردن مغز برای بیرون‌رفتن از خانه. فهرست فوق براساس تجربیات نویسنده ارائه شده و ممکن است متناسب با همه نباشد؛ اما در صورتی که با هرکدام از نکات ارتباط برقرار کردید می‌توانید آن‌ها را عملی کنید.

آواتار
192

من علی کیانی هستم لیسانس نرم افزار دارم. 8 ساله که طراحی سایت انجام میدم و عاشق برنامه نویسی و طراحی سایتم. من با انگشتانم میلیون‌ها کیلومتر اسکرول کردم تا به هدفم نزدیک بشم و این داستان ادامه داره ...

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توسط
تومان