8 راهی که شما را در هر کاری موفق میکند
آیا تاکنون برایتان پیش آمده که به گذشته فکر کنید و از تغییراتی که در این مدت در زندگیتان اتفاق افتاده متعجب شوید؟ شاید در مقایسه با یک سال قبل سرکار رفته باشید، فارغالتحصیل شده باشید، یا حتی ازدواج کرده باشید. اکنون این سوال پیش میآید که آیا امسال خوشحالتر از سال گذشته هستید؟ احساس موفقیت و سربلندی دارید یا با خود میگویید ایکاش زمان به عقب برمیگشت تا تصمیمات بهتری بگیرید؟
همهی ما در زندگی دچار شکست شدهایم. اگر اخیرا احساس نا امیدی میکنید و از خود میپرسید چطور میتوان شکست را به موفقیت تبدیل کرد، قطعا راههای تلاش برای موفقیت را نمیدانید.
بزرگی میگوید:
هیچ وقت اجازه ندهید ناامیدی روی رویاهای آیندهتان سایه بیندازد.
1. موفقیت را برای خود تعریف کنید
اگر تعریف شما از موفقیت خیلی سختگیرانه باشد خیلی زود ناامید میشوید و به این نتیجه میرسید که دستیابی به هدف غیرممکن است. اگر یک چیز قطعی در این دنیا وجود داشته باشد این است که «هیچ چیزی در این دنیا قطعی نیست». پس چرا ارزش و عزتنفس خود را فدای اتفاقی کنیم که مطمئن نیستیم میافتد؟
2. دستاوردهای مثبت شکست را درنظر بگیرید
اگر در مصاحبه شغلی حرفهای که دوست دارید پذیرفته نشوید دو راه مقابل شما قرار میگیرد:
یا با خود فکر کنید شکست خوردهاید، یا اینکه توانستهاید چیزی یاد بگیرید که در مصاحبهی بعدی کمکتان خواهد کرد.
دالایی لاما میگوید:
گاهی به دست نیاوردن آنچه به دنبالش هستیم، بهترین اتفاق زندگیمان خواهد بود.
کارآفرینان و شرکتهای بزرگ زیادی وجود دارد که بعد از شکستهای پیدرپی به موفقیت رسیدهاند. البته منظور از موفقیت، نه تنها موفقیتمالی بلکه موفقیتشخصی است. رهایی از ناامیدی و قرارگرفتن در مسیری که شما را خوشحال میکند. بزرگترین دستاورد زندگی این است که قوی بودن را انتخاب کنیم و اجازه ندهیم ناامیدی ما را از پای درآورد.
3. براساس آنچه یاد گرفتهاید عمل کنید
هرچیزی که یاد بگیرید و بتوانید آن را به کار ببندید برایتان مناسب است. اغلب ما در به کار بستن دانش مشکل داریم. از طرفی میدانیم برای ایجاد تغییرات مثبت نیاز به پایداری داریم، از سوی دیگر میدانیم انجام دوبارهی یک کار و انتظار برای دستیابی به نتیجهی متفاوت، کار عاقلانهای نیست.
هیچ قانون و قاعدهی مشخصی برای ساختن زندگیای که انتظارش را داریم وجود ندارد.
هیچکسی نمیتواند به ما بگوید کدام کار را به روش قبلی انجام دهیم و برای کدام یک روش متفاوتی بیابیم. ما خودمان باید بفهمیم کدام روش درست است و کدام باید اصلاح شود و سپس با باور اینکه هیچ تضمینی برای موفقیتمان وجود ندارد به مسیر خود ادامه دهیم.
4. روی مسیر تمرکز کنید، نه روی مقصد
دست نیافتن به هدفی که برای خود تعیین کردهاید صرفا بدین معنا نیست که هرگز نمیتوانید به آنچه که میخواهید برسید. اگر نتوانستید به هدف خاصی برسید، فکر نکنید همه چیز برایتان تمام شده است.
اگر واقعا بخواهید کاری را ادامه دهید، بالاخره امکاناتی پیدا میشود که نیاز شما را برآورده کند.
دیگر مزیت تلاش با تمرکز روی مسیر این است که تفکر و تمرکز روی مراحل کار برایتان آسان تر میشود.
این کار بدین معنا نیست که دیگر هدفی ندارید و پیشرفت خود را در راستای رسیدن به آن ارزیابی نمیکنید.
بلکه بدین معناست که اجازه میدهید هر یک قدمی که بر میدارید، احساس موفقیت و پیشرفت در شما بوجود بیاید.
5. قبول کنید همه چیز تحت کنترل شما نیست
به این باور رسیدهایم که تلاش و سخت کوشی نتیجهی خوبی به دنبال دارد، اما باید بپذیرید گاهی اتفاقاتی میافتد که از کنترل ما خارج است.
به همین خاطر است که گاهی هرچقدر هم تلاش کنیم، باز به نتیجهی دلخواه نمیرسیم.
اگر چندینبار در مصاحبهی شغلی شرکت کردید اما باز هم نتوانستید وارد آن حرفه شوید، احتمالا دلیل شکست شما این است که رقبای باتجربهای دارید.
همیشه راهی برای پیشرفت وجود دارد، اما باید بپذیریم همیشه نتیجه با تلاش ما متناسب نیست. اگر تصمیم قطعی بگیرید و با اراده پیش بروید، شانس خود را برای دستیابی به نتیجهی موردنظر افزایش میدهید.
6. خوششانسی را انتخاب کنید
ریچار وایزمن، روانشناس، در کتاب خود با عنوان «فاکتور شانس» میگوید:
کسانی که با روی خوش ایدهها و اتفاقات جدید را میپذیرند خود را خوش شانستر میدانند.
به باور او تمایل این افراد به برقراری ارتباط با مردم و استفاده از فرصتهای جدید در کنار تواناییشان در برخورد با مشکلات بدون اینکه گرفتار ناامیدی شوند، باعث شده است خوش شانستر و خوشبختتر از دیگران باشند.
اگر با دیدی باز و مثبت جلو برویم، فرصتهای زندگی را بهتر در مییابیم. تفاوت افراد خوششانس و بدشانس این است که خوش شانسها دیدی باز دارند و سرشان را بالا نگه میدارند؛ اما بدشانسها سرشان را پایین میاندازند و تنها چالههای جلوی راهشان را میبینند.
7. کمی زیرک باشید
یکی از دلایل شکست این است که خود را برای مواجهه با آن آماده کردهاید. باید اهداف زیرکانه داشته باشید تا با سرعت بیشتری به موفقیت برسید. این اهداف قابل اندازهگیری، دستیافتنی و واقعی هستند. همچنین برای دست یابی به آنها بازهی زمانی درنظر گرفته میشود.
اگر یک کار تمام وقت دارید و تازه بچهدار شدهاید، احتمالا زمان مناسبی برای شروع یک کسبوکار جدید نیست. وقتی برنامهی متعادل و منظم داشته باشید موفقیتتان قابل دسترستر خواهد بود.
8. در مشکلات هم به دنبال فرصت بگردید
به تازگی این داستان را از جایی خواندهام: پسر جوانی جویای شغل بود اما به هرجا سر میزد به او میگفتند فرد جدیدی را استخدام نمیکنند.
بالاخره تصمیم گرفت یک هدف جدید تعیین کند. از حالا به بعد هر شرکتی میرفت اگر به او میگفتند «کسی را استخدام نمیکنیم» مجبور بودند یک تابلوی «استخدام نمیکنیم» از او بخرند.
اگر از بیرون به قضیه نگاه کنیم میبینیم خواستهمان تامین نشده است، اما برای به دست آوردن خواستهمان آمادگی بیشتری داریم. آنچه مهم است احساس رضایت از کاری است که انجام میدهیم. اگر چنین نگرشی داشته باشیم رسیدن به موفقیت سخت نیست و همه پتانسیل موفقیت را داریم.